صفحه در حال بارگذاري است!لطفا کمي صبر کنيد...
علی مشکل گشا هر زمان می گفت از صدق و صفا / مشکلم بگشا تو ای مشکل گشا
|
علي آن شير خدا الفتي داشت با اين دل شب
دل شب محرم سرّ الله است شب علي ديد به نزديکي ديد گر چه او نيز به تاريکي ديد روي بر سينه ديوار خراب
سر دهد ناله زنداني خاک ميفشاند زر و ميگريد زار در و ديوار به زنهار آيد مسجد کوفه هنوزش مدهوش چشم بيدار علي خفته نيافت بشکند نان جوين افطار
ميبرد نان يتيمان عرب نشد افشا که علي بود علي ميکند در ابديت پرواز در دل شب بشکافد دل شير خفت در خوابگه پيغمبر حلقه در شد از او دامنگير که علي بگذرد از ما مگذر که کمربند شهادت را محکم
ميکند قاتل خود را بيدار سر به محراب عبادت منشق ميکند چشم اشارت به اسير تو خدايي مگر اي دشمن دوست ها علي بشر کيف بشر پيرهن از رخ وصال خجل نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها:
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |